کد مطلب:90420 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

ترغیب به پیوند











«عن داود الرقی قال: كنت جالسا عند ابی عبدالله علیه السلام اذ قال لی مبتدئا من قبل نفسه: «یا داود لقد عرضت علی اعمالكم یوم الخمیس فرایت فیما عرض علی من عملك، صلتك لابن عمك فلان، فسرنی ذلك، انی علمت ان صلتك له اسرع لفناء عمره و قطع اجله.» قال داود: «و كان لی ابن عم معاندا خبیثا، بلغنی عنه و عن عیاله سوء حال، فصككت الیه قبل خروجی الی مكه فلما صرت بالمدینه خبرنی ابوعبدالله علیه السلام بذلك.»: داود رقی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم، قبل از آنكه سوالی مطرح كنم آن جناب آغاز به سخن نمود و فرمود: داود پنجشنبه گذشته اعمال شما بر من عرضه شد، ضمن بررسی آنها به صله ای كه به پسرعمویت كرده بودی، برخوردم كه مرا شادمان نمود و حقا می دانم كه این عمل در نابودی او تعجیل خواهد كرد و عمر او را به پایان خواهد رساند. داود گوید: جریان همین بود كه امام صادق علیه السلام به من خبر داد. پسرعمویی داشتم كه دشمن اهل بیت پیامبر و طرفدار سرسخت حاكمان غاصب بود. در آن سالی كه عازم حج بودم، اطلاع یافتم كه تنگدستی و ناداری پسر عمو و خانواده اش را سخت در فشار گذاشته، از اینرو مبلغی برای او حواله كردم، پس از پایان مناسك حج، به مدینه رفتم تا قبر رسول خدا را زیارت كنم، در ملاقاتی كه با امام صادق علیه السلام داشتم، مرا خبر داد و كارم را ستود و اظهار خرسندی كرد.